به گزارش راهبرد معاصر، در سالهای نه چندان دور، ایران در حال تلاش برای حمایت و پشتیبانی از نظام سوریه بود، زمانی که بقای آن در میان یک جنگ داخلی وحشتناک به خطر افتاده بود. انبوهی از شبه نظامیان مسلح که با دولت بشار اسد می جنگیدند، مبالغ هنگفتی از چندین کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس دریافت کرده بودند. با این حال، امروز تهران شاهد است که اکثر پادشاهیهای خلیج فارس با بقای نظام بشار اسد کنار آمده اند.
در داخل شورای همکاری خلیج فارس، ابوظبی عامل اصلی تلاشها برای بازسازی دولت سوریه است که اخیراً در سفر شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیر امور خارجه امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) به دمشق مورد تاکید قرار گرفت. سوریه به راحتی می تواند به کشوری تبدیل شود که در آن رقابت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی بین تهران و ابوظبی در حال افزایش است. از بسیاری جهات، سفر اخیر شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان به دمشق و عادیسازی مجدد روابط سوریه در سراسر منطقه عربی یک پیروزی بزرگ برای جمهوری اسلامی محسوب میشود. سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امورخارجه ایران گفت: « ایران نه تنها از این روند استقبال می کند، بلکه تمام تلاش خود را برای تسریع از سرگیری روابط دو کشور عربی و سوری انجام می دهد و این به نفع همه ملت های منطقه است.»
با این وجود، ایرانیها نمیدانند که بعدها در سوریه چه اتفاقی میافتد و چگونه روابط دیپلماتیک عادیسازی شده دمشق با فهرست در حال افزایش پایتختهای عربی، از نظر ژئوپلیتیکی می تواند پیامدهای مهمی بر رقابتهای چند دههای بین برخی از مراکز قدرت عرب و ایران به وجود بیآورد. آنچه روشن است این نکته میباشد که امارات و سایر کشورهای جهان عرب که باردیگر نام اسد را پذیرفته اند، روابط خود با دمشق را سعی نمیکنند به عنوان پیروزی بزرگ در برابر تهران به تصویر بکشند. بالعکس، پیام ابوظبی در چندسال گذشته آن بوده است که تعامل مجدد آنها با سوریه، تماماً برای بازگرداندن این کشور به منطقه عربی بوده، تا سوریه کمتر به ایران وابسته شود.
بر اساس برخی گزارشها، سفر وزیرخارجه امارات به دمشق باعث کاهش نفوذ ایران در سوریه پساجنگ می شود. بلافاصله پس از سفر دیپلمات ابوظبی به دمشق، برخی کارشناسان و رسانهها بحث درباره بازگشت جوادغفاری، فرمانده سپاهپاسداران انقلاباسلامی در سوریه به ایران را آغاز کردند. به گفته برخی منابع، خروج جواد غفاری از سوریه نتیجه نفوذ فزاینده امارات بر دمشق بوده است. با این حال منابع سوری و ایرانی معتقدند که او به دلایل دیگری به ایران بازگشته است..
بههرحال، سوریه به راحتی می تواند به کشوری تبدیل شود که در آن رقابت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی بین تهران و ابوظبی در حال افزایش است. این امر به این دلیل است که ایران در طول یکدهه گذشته کمک زیادی به بقای نظام بشار اسد کرده است، و این مهم دمشق را در موقعیت دشواری قرار میدهد. با این حال، از میان کشورهایی که روابط خوبی با نظام دمشق دارند، به نظر می رسد که تنها کشورهای دوست ایالات متحده در شورای همکاری خلیج فارس ممکن است ابزاری برای تحت تأثیر قرار دادن ایالات متحده برای نرم کردن موضع خود در برابر دولت سوریه داشته باشند. نظام سوریه می داند که امارات چقدر می تواند در برخی از پایتخت های غربی لابی کند.
دکتر جاشوا لندیس، عضو غیرمقیم مؤسسه کوئینسی که مطالعات خاورمیانه را در دانشگاه اوکلاهاما تدریس می کند، در مصاحبه با العربیالجدید می گوید:« بشار اسد به خوبی از بدهیهای خود نسبت به ایران آگاه است و وی هیچ وقت ایران را به راحتی رها نخواهد کرد، با این حال، تنها کشورهای خلیج فارس دارای اهرم فشار در واشنگتن برای کمک به عقب انداختن تحریمهای آمریکا هستند که اقتصاد سوریه را با مشکلات عظیمی روبرو کرده است.»
همه در تهران، نزدیک شدن سوریه به امارات را یک خبر مثبت نمیدانند. برخی صداها در جمهوریاسلامی نگران تضعیف روابط ایران و سوریه به دلیل برقراری مجدد روابط رسمی دمشق با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هستند. مقاله ای در روزنامه تهران تایمز در 13 نوامبر در مورد نزدیکی امارات و سوریه چنین میگوید: «اماراتمتحده عربی بخشی از کشورهایی بود که در دهه گذشته برای سرنگونی دولت سوریه تلاش کرد. اینکه آنها نتوانستند نظام را در دمشق تغییر دهند به این معنی نیست که آنها یک شبه متحد سوریه شدند.» اما برخی تحلیلگران بر این باورند که ایران هیچ دلیلی برای احساس خطر از نزدیکی ابوظبی و اسد ندارد زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که اسد اقداماتی را برای دور کردن کشورش از جمهوریاسلامی انجام خواهد داد.
درحالحاضر، امارات تصمیم دارد اسد را دوباره در باشگاه رهبران «مشروع» عرب بپذیرد. اگرچه ابوظبی به نام تضعیف نفوذ ایران در سوریه، این کار را انجام می دهد، اما باید دید که اماراتیها تا چه حد میتوانند در سوریه به موفقیت برسند. یک متغیر ناشناخته مهم در این معادله مربوط به ریاض است. اگر اماراتمتحدهعربی بتواند عربستانسعودی را متقاعد کند که تنها مسیر کاهش موقعیت و نفوذ ایران در سوریه، مشارکت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در زمینه بازسازی و بازگشت سوریه به جهان عرب است، به اعتقاد من واشنگتن و اسرائیل با ابوظبی و ریاض همراه خواهند شد.
آشتی روابط دمشق و ابوظبی برای توافق ابراهیم چه معنایی دارد؟ غیرمنطقی نخواهد بود که فرض کنیم فعالیتهای امارات مستلزم تلاشهایی برای وارد کردن سوریه به یک توافق صلح با اسرائیل است. علاوهبراین اماراتمتحدهعربی، سه کشور دیگر که سال گذشته به مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل قدم برداشتند، این اقدام را از طریق فرآیندهایی انجام دادند که ابوظبی برای تسهیل آنها تلاش بسیار انجام داد. مطمئناً، پیوستن به پیمان ابراهیم برای دمشق اقدامی دشوار خواهد بود. بنابراین، دستاورد سوریه چه خواهد بود؟ شاید این دستآورد پایان جنگ اقتصادی واشنگتن باشد.
اگر این به یک سناریوی محتمل تبدیل شود، دلایل زیادی وجود دارد که فرض کنیم تهران از تمام اهرمهای خود در سوریه برای جلوگیری از وقوع آن استفاده خواهد کرد. درچنینشرایطی، اماراتیها میتوانند به نظام بشار اسد بگویند: «با تهران بمانید و منزوی بمانید و به شدت تحریم شوید یا این شبهنظامیان مورد حمایت ایران را بیرون کنید، از نزدیک با ما همکاری کنید و ما به شما کمک خواهیم کرد تا به تدریج به سمت عادیسازی روابط با واشینگتن قدم بردارید.» اما بدون بازگشت بلندیهای جولان به کنترل دولت سوریه، برخی کارشناسان احتمال این سناریو را جدی نمیگیرند.
دکتر لندیس در اینباره معتقد است:«من فکر نمیکنم اسد بتواند بدون دستیابی به توافق خوبی در مورد جولان و رها کردن حزبالله، با سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت کند.» به نظر میرسد که این امر دور از دسترس باشد، اما اسد میتواند تلاشهای ایران و حزبالله را برای ایجاد پایگاههای موشکی نزدیک جولان و اسرائیل محدود کند. این یک پیروزی بزرگ برای اسرائیل و یک پیروزی بزرگ برای اسد است که از حملات مکرر اسرائیل به پایگاههای نظامی و زیرساخت های امنیتی خود خسته شده است.
وقتی صحبت از اقتصاد سوریه میشود، یکی از عواملی که دستبرتر ایران نسبت به اعضای شورای همکاری خلیج فارس مانند اماراتمتحدهعربی را حفظ میکند، قانون سزار است. این تحریمهای گسترده ایالات متحده، که واشنگتن در دوران ترامپ اعمال کرد، شرکتها، مؤسسات و افراد (اعم از سوری و غیر سوری) را که با بخشهایی از اقتصاد سوریه را که تحت سلطه نظام بشار اسد هدف قرار میدهد . در عمل، این قانون اساسا از شراکت بالقوه کشورها در بازسازی سوریه بدون ریسک هدف قرار گرفتن توسط قانون سزار جلوگیری می کند. علی احمدی، تحلیلگر ژئوپلیتیکی مقیم تهران معتقد است: «قانون سزار قطعاً نقشی در تضمین اینکه سطح عمده ای از حمایت مالی شورای همکاری خلیج فارس می تواند در داخل سوریه تقویت شود، ایفا نخواهد کرد. تحریمهای آمریکا منابع مالی مختلفی را از سوریه خارج میکند و کشورهایی مانند ایران، روسیه و چین عمدتاً مسئول بازسازی این کشور خواهند بود.»